آزاده چشمه سنگی| ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰ بود که سازمان یونسکو اعلام کرد هرسال در این تاریخ، رادیو و رسالت آن را در جهان گرامی بداریم. این واسطه خبری آگاهیبخش را که هر اطلاعاتی سوار بر امواج آن، به نقاط دور و نزدیک میرود تا پیام محرومان و مظلومان را به اقصی نقاط دنیا برساند. گاه خوش خبر باشد و گاه اخبار ناخوشی را به امید جلب کمک و حل مشکلات، فریاد بزند.
سال ۱۹۰۹ میلادی بود که برای اولینبار، رادیو در کالیفرنیا به بهرهبرداری رسید و در سال ۱۹۳۰ عمومیت پیدا کرد، اما در ایران، برای نخستین بار در سال ۱۹۴۰ میلادی مقارن با ۱۳۱۹ خورشیدی در قالب وسیلهای سرگرم کننده به میان مردم آمد.
اولین فرستنده رادیویی جایی حوالی جاده قدیم شمیران قرارگرفت و از تمام بیستوچهارساعت شبانهروز، تنها هشت ساعت از آن، به پخش برنامههای رادیویی اختصاص پیدا کرد و تولید و اجرای این برنامهها به چهرههای فرهنگی شایستهای محول شد که هر یک از بهترینهای خود در حوزه تخصصیشان بودند، محمد حجازی (داستاننویس)، عبدالرحمن فرامرزی (نویسنده و مدیر روزنامه کیهان)، مشفق همدانی (مترجم) .. سیدرضا سجادی هم به عنوان نخستین گوینده رسمی رادیو معرفی شد.
جوان بیست ساله مشهدی که برای ادامه تحصیلات به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آمده بود و درست در همان سال که پا به تهران گذاشت، رادیو تأسیس شد و وقتی به سال دوم دانشکده رسید، روزنامه اطلاعات آگهی داد، «رادیو ایران راهاندازی میشود. کسانی که داوطلب گویندگی هستند برای امتحان به باشگاه افسران مراجعه کنند».
پس بیمعطلی در محل آزمون حاضر شد و در برابر کارشناس آلمانی نشست که مسئول امتحان بود. افسر آلمانی یک بریده از روزنامه اطلاعات را برابر افراد قرار میداد. میکروفن را روشن میکرد و منتظر میماند تا ببیند هر یک چه چیز در چنته دارند. نوبت به سیدرضا سجادی که رسید، کاغذ را در دست گرفت و با صدایی رسا و شفاف، بیتعلل و توقف، شروع به اجرا کرد.
امتحان که تمام شد، افسر آلمانی از جای خود برخاست، چراغ قوهای در دست گرفت و گلو و حنجره رضا سجادی را بررسی کرد. انگار با یک شگفتی روبهرو شده بود. پس از پایان آزمون هم اعلام کرد سیدرضا سجادی با نمره عالی در مرتبه نخست قرار گرفته است. سپس به مسئولان عالیرتبه کشوری پیغام داد تا او را برای کار به آلمان بفرستند، زیرا صدای بینظیری دارد اما پاسخ آمد: «اگر در گویندگی خوب است، چرا برای خودمان نباشد؟»
پس در پنجم اردیبهشت سال ۱۳۱۹، با افتتاح رادیو ایران، سیدرضا سجادی نیز مشغول بهکار شد و هر سه نوبت گویندگی مطالب را در آن ایام برعهده گرفت. او که در کار خود بهترین بود، در میان رجال سیاسی به چهرهای محبوب شناخته شده بود به طوری که گاه برای قرائت اطلاعیهها، تأکید میشد سجادی آن را به گوش مردم برساند.
غائله آذربایجان هم که تمام شد، سجادی را به همراه ارتش به تبریز فرستاد تا رادیو را در دست بگیرد: «در تبریز، محل رادیو را که در دست نیروی ارتش قرار گرفته بود، به من تحویل دادند. کلید اتاق فرمان را گرفتم و برای اولین بار، پس از فرار اعضای فرقه پیشهوری، صدایم از رادیو تبریز پخش شد که گفتم: اهالی محترم آذربایجان! ایرانیان غیرتمند! من رضا سجادی گوینده رادیو ایران هستم.
آمدهام به شما تبریک بگویم. از امروز آسوده و راحت باشید. پیشهوری و غلام یحیی و دیگر اعوان و انصارش فرار کردند. امروز آذربایجان به مام میهن بازگشته است.» حشرونشر او با اهالی سیاست همچنان ادامه داشت.
از نشست و برخاست با دکتر مصدق تا نمایندگی مجلس شورای ملی. مدتی هم در مشهد، اصفهان و رشت شهردار شد و معاونت استانداری خوزستان را نیز تجربه کرد. مناصب اجرایی او بر کرسی ریاست اداراتی، چون رادیو، اداره مطبوعات و وزارت پیشه و هنر ادامه داشت تا اینکه سال ۱۳۵۶ در سن پنجاهوهفتسالگی بازنشست شد و سرانجام آبان سال ۱۳۹۴ پس از هفتادوپنجسال فعالیت فرهنگی و خدمت در رادیو، در سن نودوپنجسالگی بر اثر کهولت سن از دنیا رفت.
ایام استانداری باقرپیرنیا با زلزله سهمگینی در شرق خراسان مقارن شده بود. هزاران کشته و زخمی بر زمین افتاده بود و وزارت کشور از چهرههای سرشناس آن ایام برای تشکیل جلسهای اضطراری در مشهد دعوت کرده بود.
رضا سجادی نیز از جمله مدعوین این نشست بود که به درخواست استاندار، برای خدمت به هموطنان آسیبدیده خود، مأمور شد تا در سمت قائم مقام استاندار در مناطق زلزلهزده مشغول به خدمت شود.
عملکرد درخشان سجادی در آن موقعیت حساس، نخست وزیر وقت و رئیس جمعیت شیر و خورشید را ترغیب کرد تا او را به عنوان قائم مقام خود در خراسان منصوب کنند. پیگیریهای سجادی در ترمیم ویرانیها و ساخت بناهای جدید آنچنان تأثیرگذار بود که پس از بازدید مقامات عالی کشور، مورد قدردانی قرار گرفت.
در ادامه نیز مردم گناباد اصرار به انتخاب سجادی بهعنوان نماینده مردم این شهر داشتند، اما در نتیجه بعضی زدوبندهای سیاسی از سوی مقامات پهلوی، از ورود به مجلس بازماند تا اینکه در دوره بیستوسوم در قامت نماینده مردم بجنورد به مجلس وارد شد و در مسیر خدمات عمرانی و آبادانی مردم این شهر، از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
شهریور سال ۱۳۵۴ نیز به پیشنهاد اسدالله علم، به عنوان شهردار مشهد انتخاب شد و تا سال ۱۳۵۶ در این سمت خدمت کرد.
* این گزارش سهشنبه ۲۴ بهمنماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۵۵ روزنامه شهرآرا در صفحه آخر (۱۶) چاپ شده است.